نماز شب فاطمه زهرا علیهاالسلام
شب زنده دارى فاطمه (سلام الله علیها)
حسن مثنى ، حضرت امام حسن علیه السلام ، نزد عموى خویش ، حضرت امام حسین علیه السلام براى خواستگارى یکى از دخترانش (فاطمه یا سکینه ) آمد.
امام حسین علیه السلام به او فرمودند: فاطمه را براى تو اختیار مى کنم ، زیرا شباهت بیشترى به مادرم فاطمه ، دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله دارد. او در دیانت ، تمام شب را بیدار بوده و روز را روزه مى گیرد و در شکل و جمال شبیه حورالعین است . و اما سکینه ، استغراق با خدا بر او غلبه داشته و شایسته نیست که با مردى ازدواج کند.
مواظبت بر نماز شب در کودکى
حضرت فاطمه علیهاالسلام انس با کسى نمى گرفت جز حضرت رسول صلى الله علیه و آله شب و روز خود را به مراحم آن بزرگوار مشغول مى نمود، حتى در روز روزها و قیام لیالى مراقبت و مواظبت فوق العاده مى کرد و بر عبادات و طاعات اقبال و اهتمام چنان مى نمود که زنان زمانش متحیر بودند که فاطمه با این کمى سن چگونه تحمل مشقت هاى زیاد صعبه که خارج از عادت بشر است مى نماید.
تهجد زهرا(س )
جمیع بن عمیر از عمه اش روایت کرده که گفت :
از عایشه پرسیدم : چه کسى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله محبوب تر از همه بود؟
عایشه گفت : فاطمه .
گفتم : من درباره مردان سوال کردم .
گفت : شوهرش ، به خداوند سوگند، هیچ چیز مانع نمى شد از این که در روزها روزه دار، و در شب ها متهجد باشد و چیزى را بگوید که خداوند آن را دوست مى دارد و به آن راضى مى شود.
نماز در شب زفاف
سوره الم سجده آیه 16 تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ینفقون .
یعنى شبها هنگامى که همه مردم در خواب خوشند از بستر خواب پهلو جدا نموده و بر پا براى عبادت ایستند و پروردگارشان را بخوانند و نماز کنند و از روى بیم از عذاب آخرت و امیدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آن چه ما به آن ها داده ایم از مال و سایر نعمت ها به دیگران بخشش بنمایند.
این آیه در شب زفاف فاطمه علیهاالسلام نازل گردید، حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: در شف زفاف زمانى نگذشت که فاطمه زهرا علیهاالسلام برخاست و چراغ را خاموش کرد از شدت حیا و حجاب ، اسماء گفت : چندان نور از جمال آن دو بزرگوار تابنده و درخشنده بود که خانه روشن و منور گردید، حضرت امیر فرمود: در دفعه اول چون بر رخساره زهرا نظر انداختم ، هیبتى در دل من قرار گرفت که گویى رسول خدا را دیدم و آن مخدره در حسن صورت و استقامت قامت و راه رفتن و سخن گفتن شبیه ترین مردم به پدر بزرگوارش بود، آن گاه اسماء گوید: حضرت امیر از فاطمه اذن خواسته تا به جهت اداى شکر نعمت پروردگار به نماز و ذکر و دعا مشغول شود، فاطمه زهرا اذن داد و خود نیز مشغول به نماز گردید و از براى احیاء آن شب آیه مذکور نازل گردید.
میراث حضرت زهرا(س )
حضرت زهرا علیهاالسلام شب ها را نماز مى خواند تا نزدیک طلوع آفتاب و دعا به مومنین و مومنان مى کرد ذریه او هم این میراث را داشته اند.
طلب حاجت در نماز شب
در روایتى آمده است : روزى حضرت زهرا علیهاالسلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله تقاضاى انگشترى نمود، رسول خدا صلى الله علیه و آله این مربى بیدار و هشیار، براى آن که به دخترش درس همیشگى بدهد، در جواب این در خواست عادى او فرمود: نمى خواهى تو را به بهتر از انگشتر راهنمایى کنم ؟ آن گاه ادامه داد: امشب پس از نماز شب خواسته ات را از خدا بخواه ، ان شاء الله به آن خواهى رسید.
زهرا علیهاالسلام نیز همان گونه که پدر گفته بود، پس از نماز شب حاجتش را از خدا طلبید، به ناگاه هاتفى ندا سر داد: فاطمه آن چه از من خواستى اجابت شد، سجاده خود را کنار بزن .
زهرا علیهاالسلام در دم ، سجاده را کنار زد، انگشترى گرانبها از یاقوت یافت ؛ بسیار مسرور گشته و در حالى که آن را به انگشت نموده بود خوابید. در رویا دید در بهشت است ، در مقابل سه قصر زیبا که در بهشت مانندش را ندیده بود. پرسید: این قصرهاى بى نظیر از آن کیست ؟
گفتند: از براى فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله با خوشحالى داخل یکى از آن قصرها شد، در آنجا تختى را دید که تنها سه پایه داشت . با تعجب پرسید: پس پایه دیگر تخت چه شده ؟
گفتند: صاحبش در دنیا از خداوند انگشترى تقاضا نموده ، از این رو یکى از این پایه ها به صورت انگشترى براى او درآمده است .
و این پایان خواب بود و شروع درسى بزرگتر براى زهرا علیهاالسلام از این رو صبح اول وقت خود را به پدررسانید و نگران و محزون خواب خود را تعریف کرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله هوشیار و آگاه از قبل چنین صحنه اى را پیش بینى مى کرد و گویا منتظر دخترش بود، فرمود: دنیا براى شما نیست ، آن چه براى شماست سراى دیگر است ، و وعده گاه شما بهشت است ، دنیا فریبنده اى گذرا بیش نیست .
آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه جان ! انگشتر را در زیر سجاده بگذار.
او نیز همین کار را کرد و همین که بر روى سجاده اش خوابش برد در رویا دید که داخل همان قصر در بهشت شده ، اما این بار تخت چهارپایه دارد. در حیرت بود که ندا رسید: صاحبش انگشترى را پس فرستاد و پایه هاى تختش هم کامل شد. زهرا(س) از خوشحالى از خواب بیدار شد.